جوان آنلاین: جای دوچرخه قالیشویی که در کوچه داد میزد را قالیشوییهای بزرگ گرفت. جای لحافدوز را کارخانهها و شرکتهای بزرگ گرفتند. جای کارگر روزمزد محلی را شرکتهای کارگری گرفتند. جای دست فروش سر چهارراه و کوچه و بازار را صفحات مجازی گرفت. جای بقالی، خرازی و لباس فروشی محلی را فروشگاههای بزرگ گرفتند. هر چیز بزرگی جای خیلی موارد کوچک را گرفت، اما فراموش نکنیم، من و شما قلبمان بزرگ باقی بماند.
خانه تکانیها در پیش است. چه اصراری است که همیشه کارها را صفر تا صد خودمان انجام دهیم. پس چگونه کارگر باید کار کند؟! برای من یا شمایی که شاید دستمان بیشتر از دیگران به دهانمان برسد دادن یک روز پول کارگر چیزی نیست ولی امید کسانی که به همین یک ماه چشم دوختند، تا در خانهها کارگری کنند و شب عید دست خالی نباشند را نا امید نکنیم. حتی اگر خودمان هم توان انجام آن را داریم از کارگر کمک بگیریم.
گاهی از محلیها خرید کنیم. با بقال و خراز محل تعامل کنیم. اگر در گذری دیدیم، جایی تازه افتتاح شده و کسی در حال کاسبی است و ما هم خرید کردیم، چانه برای تخفیف نزنیم. جوان هستند و نوپا و کمکشان کنیم. چه عیبی دارد گاهی دیگران سود بیشتری کنند، ما با این پولها به جایی میرسیم؟! بگذاریم چرخ کاسبی دیگران بچرخد و فکر نکنیم هرقدر تخفیف بگیریم زرنگتر هستیم.
چه میشود از پیرمردی که سر چهارراه ملزومات ماشین میفروشد خرید کنیم. به چشم میبینیم آبرودار است، اما ناگهان میگوییمای بابا اگر قرار باشد به همه کمک کنیم، آخر ماه چیزی برای خودمان نمیماند. پیرمرد اندازه من و شما عیدی نمیگیرد. شما همان کسی باشید که عزت او را پیش خانوادهاش حفظ میکنید.
یکبار جوراب مارک نخریم. هیچ اتفاقی نمیافتد. اصلاً بخریم و نپوشیم. جوراب را از چهارراه اول بخریم و چهارراه بعدی به گل فروش و دست فروش هدیه بدهیم. اشکالی ندارد اگر خانم با وقاری دستفروشی میکند. اتفاقا شاید گرانتر هم بدهد. چانه نزنیم و بخریم و رد شویم. او برای سیر کردن بچه خود که پدر معتادش رهایش کرده تمام زندگی خود را به میان گذاشته است.
«فصل گل صنوبره عیدی ما یادت نره». اگر در آرایشگاه یا تعمیرگاه این جمله را دیدیم، نادیده انگاری نکنیم. سریع حساب و کتاب نکنیم که روزی انقدر مشتری دارد و فلان قدر درآمد خواهد داشت. به ما چه! ما به اندازه خودمان زرنگی نکنیم و حساب و کتاب جیب بقیه را نداشته باشیم.
نظافتچی و آبدارچی شرکت و مجموعه یک سال تمام زحمت کشیده است. هزاران بار از هزار نفر حرف شنیده است. وضعیت او را همه میدانیم. راه دوری نمیرود که به او فراتر از آنچه مجموعه عیدی میدهد، مبلغی را هدیه کنیم. نیت کنیم اصلاً برای بچههایش یک جوراب بخرید و همان اندازه در جیب او بگذاریم.
اگر لباس کهنهها را از کمد کنار گذاشتیم. یک وسیله و لباس نو یا همانی که دوستش داریم هم به دسته لباس کهنهها اضافه کنیم تا به دست اهل آن برسد. حتی اگر در حد یک دمپایی پلاستیکی، حوله، روسری، شانه، لاک و گلسر باشد.
نوروز و به زبانی خودمونی عید نزدیک است. این یک ماه کمی بیشتر حواسمان به دور و بر خود باشد. به دیگران رحم کنید تا دیگران نیز به شما رحم کنند. به همین سادگی. دیگران را خوشحال کنیم. بگذاریم با چیزهای کوچکی که در زندگی ما هیچ است، دنیای دیگران شاد و خندان و زیبا شود. در کل یک وقتهایی بد نیست آنقدرها هم زرنگ نباشیم و اجازه دهیم اگر دستمان به دهانمان میرسد بقیه هم در چرخش زندگی نرمتر تاب بخورند.